تبیین الگوهای اقتصادی (بخش اول)
متن زیر مصاحبه استاد حسن عباسی با مجلهی «اندیشه گستر» است که در سال 1387 منتشر شده است. این مصاحبه به همراه متن گفتوگو با صاحبنظران دیگر اقتصادی توسط نشر تعالی اندیشه در کتابی تحت عنوان «اندیشه اقتصادی انقلاب اسلامی» در پایان سال 1393 بازنشر گردیده است.
با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید، پرسش نخست ما این است که با توجه به بحران اقتصادی جاری در جهان غرب، و ضرورت بازنگری در الگوهای اقتصادی جهانی، چشمانداز مدل کاپیتال اکونومی را چگونه ارزیابی میکنید و به نظر شما آیا اسلام از یک الگوی اقتصادی جامع برای پاسخگویی به نیازهای بشری برخوردار است، و آیا جمهوری اسلامی میتواند در شرایط موجود که جهان با نوعی خلاء تئوریک در حوزهی فلسفهی اقتصادی مواجه شده است، الگوی اقتصادی اسلام را تبیین، و به جهان عرضه میکند؟
بسم الله الرحمن الرحیم، برای آغاز یک مبحث فلسفی در مورد اقتصاد، در فضای اندیشهی ایرانی، باید نسبت خود را با چهار مفهوم روشن کرد: اقتصاد، اکانمی، کدآمایی و بیع.
واژهی عربی اقتصاد که در ایران بسیار رایج است، به معنی میانهروی است، اما اگر منظور از کاربرد این واژه، تببین نگاه اسلام است، قرآن به صراحت از لفظ بیع استفاده میکند. مفهوم میانهروی، یک لفظ عام است و غیر از معیشت، بسیاری از دیگر امور را نیز در برمیگیرد. لذا واژهی اقتصاد، جامعیت مفهوم قرآنی بیع را برای منظوری که مدنظر است در برندارد. از سوی دیگر، اندیشهی ایرانی، سوای از مفاهیم عربی اقتصاد و بیع، میراثدار واژهی فارسی کدآمایی است. همانگونه که کدخدا و کدبانو، با حداقلهای منابع موجود، چرخ زندگی روستا یا منزل را میگردانند، «دانش کدآمایی» نیز به تبیین چگونگی ادارهی امور زندگی با حداقلهای منابع میپردازد. واژهی چهارم، مفهوم غربی اکانمی است، که تا حدودی به مفهوم کدآمایی فارسی نزدیک است، اما قرابت چندانی با واژههای اقتصاد و بویژه بیع ندارد.
اینکه آیا جمهوری اسلامی میتواند یک الگوی متفاوت از اقتصاد، اکانمی، کدآمایی یا بیع به جهان ارائه کند، مستلزم این است که نسبت خود را با ضرورت یا عدم ضرورت چنین الگویی تعریف کند. جمهوری اسلامی در آستانهی سی سالگی خود قرار دارد، و باید تکلیف خود را با یک موضوع روشن کند تا نسبت الهام بخشی خود در جهان را مشخص نماید، و آن هم مسالهی سیستم عامل ادارهی جامعه است. سی سال قبل، در طی انقلاب اسلامی، مردم ایران یک کامپیوتر پدید آوردند به نام جمهوری اسلامی. این سوپر کامپیوتر، عمدتاً قالب سختافزاری داشت، اما مردم یک قفسه کامل CD و DVD، و انواع نرمافزار از میراث ملی و مذهبی خود داشتند و امیدوار بودند که با این دستگاه کامپیوتر، آنها را ببینند و استفاده کنند. اما یک کامپیوتر، ابتدا نیازمند سیستم عامل است؛ ویندوز، لینوکس یا … .
متاسفانه هنوز پس از گذشت سی سال، سیستم عامل جمهوری اسلامی، که قادر باشد نرم افزارهای متعدد را برای ادارهی جامعه فعال کند، پدید نیامده است. در نتیجه زمانی جمهوری اسلامی میتواند یک الگوی نوین ارائه کند و برای جهانیان الهامبخش باشد که ابتدا برای خود چنین سیستم عاملی را تعریف نماید.
جریان چپ مدرن در جهان، مدل اقتصاد مارکسیستی- سوسیالیستی را عرضه نمود. این مدل توانست هفتاد سال در شوروی امور را اداره کند و این کشور را در سطح یک ابر قدرت نگه دارد. هرچند به دلایل متعدد آن سیستم فرو پاشید، اما هنوز ابعادی از آن در کشورها و جوامع مختلف مورد استفاده است که نمونهی آن مبحث بیمه و تامین اجتماعی است. با فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم، جریان راست مدرن در جهان، مدل اقتصاد لیبرالی را یکه تاز صحنهی جهانی خواند، حتی فرانسیس فوکویاما تا آنجا پیش رفت که پایان تاریخ را اعلام نمود و سیستم عامل لیبرالیسم و کاپیتالیسم را آخرین ورژن سیستم عامل در تاریخ برای ادارهی جهان معرفی کرد. اما اکنون، مدل کاپیتالیسم و در کل، سیستم عامل نئولیبرالیسم نیز از نفس افتاده است و الهام بخشی خود را از دست داده است. مثال سیستم عامل در کامپیوتر را زدم، تا روشن شود که جمهوری اسلامی، برای توفیق در بهبود زندگی مردم خود، و الهام بخشی برای سایر جوامع، ابتدا باید سیستم عامل خود را تبیین نماید، در غیر این صورت اقتصاد لیبرالی یا بازار آزاد یا سرمایهداری و… خود را ضرورتاً به سیستم سختافزاری جامعهی ایرانی تحمیل کرده و میکند: بانک، بهره، سهام، منطقه آزاد تجاری، و… مولفههایی از آن سیستم عامل آنگلوساکسن هستند که اکنون در خود آمریکا و انگلیس با بحران مواجهه شدهاند و ناکارآمدی آنها بر همگان روشن شده است.