دکترین کاپیتال اکانامی
طبیعتگرایی در اقتصاد مدرن، به «دکترین کاپیتال اکانامی» یا اقتصاد سرمایهداری منتج شده است. این دکترین از هفت مؤلفهی اساسی چرخهای اقتصاد، تمرکز خود را بر سه حوزهی «استحصال منابع»، «تبدیل آن به کالا»، «و عرضهی آن کالا برای فروش» قرار داده است. چون کالایی که تولید و عرضه میشود، باید مشتری داشته باشد، در نتیجه دستگاههای تبلیغاتی به ذائقهسازی در مخاطب میپردازند تا او متقاضی خرید آن کالاها شود. به حرکت این چرخه، رونق اقتصادی لقب دادهاند.
منبع: سایت کدآمایی
در نموداری که می بینید نیم دایره ی آبی رنگ حیطه کپیتال اکانامی را در الگوی اقتصاد چرخه ای مشخص می کند و بیان می کند حیطه ی این دکترین پول محور است و مقصد نهایی این اقتصاد پول است.
باید توجه داشت طبیعت گرایی در تعبیر اکانامی غربی احترام به طبیعت نیست بلکه گرایش به طبیعت برای استخراج منابع و تولید کالا و عرضه ی آن است که سر انجامش کنترل ذهن مردم برای ایجاد تقاضا در آنها برای خرید محصولات تولیدی می انجامد. کنترل تقاضا صرف نظر از اینکه منقاضی در حقیقت به چه کالایی نیاز دارد، ایجاد تقاضای کاذب در مردم می کند و مخاطب خود را به سمت تنوع طلبی و اسراف منابع سوق می دهد به گونه ای که اگر یک کالای خریداری شده قابل استفاده هم باشد تنها به این دلیل که صاحب کالا دیگر رغبتی به استفاده از آن ندارد دنبال این می گردد که در نوع آن وسیله مدلی با امکانات بهتری داشته باشد و تا این امر یعنی تمایل به تنوع طلبی در متقاضی کالا می خواهد ارضاع شود کالای جدیدی تولید می شود که یک خواسته جدید ایجاد می کند و فرد باز تلاش می کند که منابع مالی برای تهیه آن کالا جمع کند و اینگونه می شود که صاحبان صنایع در این سیستم پایان ناپذیر با در نظر گرفتن کیفیت تولیدات خود همیشه مشتری برای خود دارند. شاید بتوان این دکترین را دکترین هوس نامید زیرا در بیشتر مواقع کالاهایی را برای مردم ذائقه سازی می کند که نیازی به آن وجود ندارد و یا اینکه استفاده از آن ضروری نیست.
در مقاله ی دکنرین هوس به مقوله ی ذائقه سازی کپیتال اکانامی بیشتر خواهیم پرداخت که در آینده منتشر خواهد شد.